Pages

۱۳۹۰ آذر ۲۰, یکشنبه

ایرانیان تشنه ی آزادیند لاکن راه گمشده خویش را با این تفکر با این بیماری نخواهند یافت



ایرانیان تشنه ی آزادیند لاکن راه گمشده خویش را با این تفکر با این بیماری نخواهند یافت
آنچه من در نوشتارها و کامنتهای ایرانیان مشاهده میکنم تشنه آزادیند لاکن برای این آزادی گام عملی بر نمیدارند به سبب آسیبهای که از دست دیکتاتورهای پشتسرهم دیده اند را خویش را گم کرده اند راهی که یافتنش برای ملتی که با روانتجاوزدیده رشده کرده باشد یافتنش سالها و نیازمند کارهای فوقالعاده رواندرمانی اجتماعی و بازسازی جامعه از مهد کودکان است برای یافتن این راه گم شده روانی که مورد تعرض و تجاوز قرار گرفته باشد بازسازیش آسان نیست روانی که در زمان طفولیت درهم کوفته باشد راهی که برای رسیدن به قله ی راهی از یک قید و بنده بیمار چندین هزارساله آسان نیست.
ایرانیان در گفتارشان همه کبوترند لاکن در عمل یک درنده بیرحم تشنه بخونند یعنی ظاهر و باطنی دوگانه دارند این هم به سبب تجاوزیست به  روانشان شده است توسط ظالمان و حاکمان بیمار پشت سرهم در تاریخ ایران.با تشکر ساموئیل کرماشانی 2011/12/11

۱۳۹۰ آذر ۱۹, شنبه

بیمارانی روانی که مبتلا به چند نوع بیماری روانی هستند چه کسانی هستند؟








بیمارانی روانی که مبتلا به چند نوع بیماری روانی هستند چه کسانی هستند؟

 کمی در باره بیمارانی که دست به عمل فیزیکی  دست میزنند این افراد بیشتر در زمان بچکی مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند بعضی بخاطر نبودن سرپرست و ول بودن در خیابانها مورد اذیت و آزار جنسی قرار گرفته اند همین دلیل باعث میشود که این چنین افراد بیشتر کینه ای باشند و در برابر هر حرفی که از این و اون میشنوند حتی اگر هم درست نباشد دست به واکنش عمل فیزیکی میزنند انسان میتواند از دو زاویه این موضوع را بررسی کنید 1 که شکی در آن نیست آزار جنیسی  در زمان بچگیست و دوم ترویج خشونت در یک سیستم خانوادگیست که از یک تفکر کینه توزانه برمیخیزدمثل احزاب کردی و ایرانی ما که تماما از پائین به بالا بیمار هستند و این بیماری خودپسندی و خودخواهی و خودبزرگبینیست که باعث دودستگی و عدم اتحاد ما شده است یعنی سران بیمار بیشتر این بیماریهای ناخودآگاه در میان ایرانیان و کردها  گسترش بخشیده اند برای نمونه اگر دیدند که افرادی مستقل مقالاتی بر اساس خواستها و میل این بیماران نباشد منتشر میکنند بلافاصله دشمنش میشوند و حتی بزدلانه تهمتهای ناروا بهش میزنند البته ناگفته نماند تحت نام کمیته به ایران سفر میکنند و در ایران خانه و زمین میخرند و شب و روز در سفارت رژیم هستند این هم اسمش سیاست بیمارگونه احزاب شکستخورده ما میباشد ملتهای که بزرگترین دشمن خود هستند ملت کرد میباشد یکی از بیماریهای که من در رفتار ملتم مشاهده نموده ام کینه توزی بیش از حد نسبت به یکدیگر است این کینه توزی و دشمنی با بیگانه گان ندارند بلعکش اگر با یک بیگانه درگیر بشوند زود با او صلح میکنند و برادر ناتنی میشوند لاکن دربرابر برادران خویش چنین نیستند این بیماری باید روزی بر روی صفحه ی تلویزیونها بیایند و در باره اش بحثهای طولانی بشود شاید این مردمان به خود بجنبند خود را از این بیماری رها سازند بیماری دیگری که در میان این ملت ستمدیده میبینم برتری طلبیست که یک بیماری خطرناکیست باید چاره اندیشی نمود در این باره نمونه سوم این است مزدوری برای بیگانه گان است یا آنهایکه به بیماری جنون ضد کرد مبتلا شده اند برای آنها مزدری و دست به خودفروشی میزنند برای پول و ثروت خود را و شرافت و کرامت انسانی خویش را میفروشند البته این بیماری متاسفانه در میان ملت فارس هم دیده میشود چرا چون آنها هم بخشی از کردها میباشند من وارد ملیتهای دیگر نمیشوم چرا چون این مقاله در باره افراد مبتلا به بیماریهای روانی از نوع متوصل به خشونت که از یک عوارض روانی زمان کودکیست که بیشتر این عوارض تجاوز جنسی میباشد و به اضافه رفتارهای ناهنجار اجتماعی دراین باره بیماریهای دیکر در یک جامعه بیمار مثل جامعه خاورمیانه است.
افرادی که در زمان بچگی مورد تجاوز جنسی قرار میگیرند تنفر و کنیه ی آنها در اولین مرحله به یک شخص است یعی شخصی که به آنها تجاوز جنسی نموده است بعدا این تنفر به خاطر شدت گرفتن این بیماری این تنفر فراوانتر میشود شخص بیمار از همه متنفر میشودونسبت به دیگران خیلی بی اعتماد و به شخص خودش نیز باور ندارند بر اثر فشارهای این بیماری بر روان ایشان و فشارهای درونیش کم کم از اجتماع و بدون هیچ دلیلی دست به خیالهای خودساخته خود مهم نشاندادن بزرگبینی میزند بیشتر این  تحوالاتهای درونی ناسالم افراد بیمار روانی بخاطر رویدادهای تلخیست که در زمان کودکی بر او گذشته است همان تجاوز ی میباشد که توسط افراد بیمار در یک جامعه بیمار بر او شده است  این افراد بیمار روانی که بر اثر فشارهای درونی و بغضهای ناخودآگاه  وشدت تجاوزی که به ایشان شده است  بعضی اوقات خود را خیلی مهم قلمداد میکنند و به این تفکر می افتند که کشوری با ایشان در حال جنگ است و یا کشوری و دولتی از وجود ایشان میترسد و این خیالبافی بیشتر جنبه شدت گرفتن حالت روانی و فشارهای درونی ایشان میرساند و در بعضی حالات در این فکر هستند که باعث کند شدن آنها در خواندن و یادگرفتن کشورهای ابرقدرت بوده اند یعنی میتوان خیلی از حرکات ناسالم و بیماربودن آنها را مشاهده نمود در عرصهای گوناگون برای نمونه کم خوابی بر اثر فشارهای درونی و خیالهای ناسالم و تخیلهای توهمگرای و زندگی نمودن همه ش با توهم و اوهامگرایی و مجسم نمودن چیزهای ناخودآگاه و باورنکردنی در مغز خویش و به هدر دادن انرژیهای خویش دست به چانه زنی و غیبت کردن پشت سر دیگرانی که ازشون خوششان نمی آیند برای خالی کردن بغضهای درونیشان که بعضی اوقات فشارش چندان کوبنده است شخص را به هر چیزی وادار میکند نمونه بارز دوم این است که ضعف است که ضعفشان چندان بزرگ است که برای پوشاندن ضعفهای خویش دست به دشمنی و کینه توزی میزنند یعنی این بیماریها مورد بر رسی قرار بدهیم خیلی زیاد هستند و گوناگون هستندمتاسفانه این بیماری بیشتر نزد کردها و ایرانیها هستند  بر حسب آنچه من مشاهده نموده ام در رفتار و گفتارشان و کردارشان.
سئوال اینجاست آیا این افرادی که در زمان کودکی مورد اذیت و آزار جنسی قرار گرفته اند چه نوع برخوردی از خود نشانمیدهند و چه نوع رفتارهای ناهنجاری دارند ؟ من در اینباره توضیحی کوتاه میدهم البته نمونه زیاد است اگر بخواهیم به آنها تک به تک اشاره کنیم که در رفتار و عملکرده این نوع بیماران مشاهده شده است یکی از رفتارهای ناسالم و ضد اجتماعی آنها این است اگر زورشان به کسی برسد بخوبی با ایشان درگیر میشوند و دشمنی خویش را علیه فرد ادامه میدهند لاکن وقتیکه از سوی کسانی دیگر مورد ضربه قرار میگیرند و حتی کتک نیز میخورند ساکت میمانند و تسلیم ایشان میشوند این به دو دلایل مختلف میباشد 1 دور و بر افرد پر است و اعضای خانواده اش اینجا هستند و جواب هر خشونتی را با خشونت میدهند  زود تسلیم فردی که کتکاریشان کرده است میشوند یعنی بعضیها دندانش شکسته میشود کتکاری خوبی دریافت میکنند میروند دستشان را میبوسند  نمونه زیاد است اگر به آن اشاره کنم لاکن نمیخواهم یک مقاله کلی به یک مقاله فردی و شخصی تبدیل بشود.
بیشتر این بیماران به چند حالت روانی گونا گون در رفتار حرکات و گفتارشان دیده میشوند مثل جنون دوقطبی  بیماری روانی از نوع مانی شیدا اسکیزوفرنی و پارانوئیدی  البته این افراد کوک میشوند و در مقابل دست زدن به هر خشونتی از سوی افراد دیگر روانی پول دریافت میکنند من وارد جزئیاتش نمیشوم لاکن روزی با افرادی که سوظن دارند و یا از راه کامپیوتر کنترل شده اند به آنها ابلاق میشود و نام همرا با عکسشان منتشر میشود بعد از از اینکه بهشان هشدار داده بشود و نسخه ای به اداره پلیس و یک نسخه ی دیگر به روانپزشکان داده میشود.
با امید روزی خوش برای همه عزیزان با تشکر ساموئیل کرماشانی 2011/12/10برابر با روز جهانی حقوق بشر

۱۳۹۰ آبان ۱۴, شنبه

vad är en sociopat? jo man kan se många sociopati människor i samhälle



Vad är en psykopat?

En psykopat är en person som saknar förmågan till empati och är utan samvete. Psykopati är en personlighetsstörning som är svår att diagnostisera. Ofta vet personer med störningen att de skiljer sig från normal befolkningen. De ser sig dock oftast inte som sjuka utan bara som mera intelligenta än omgivningen. De anser ofta att de sociala spelregler som gäller i ett samhälle gäller för alla utom dom själva.


Psykopaten vet hur man effektivt utnyttjar omgivningens svagheter.
Eftersom benämningen Psykopat oftast associeras med en negativ personlighets störning. Så används ordet som ett negativt omdöme på personer man är i konflikt med. De flesta som personer som i vardagstal benämns psykopater lider inte av psykopati.

Enligt viss litteratur så har ca 4% av befolkningen en personlighets störning som kan betecknas som psykopati. Det är inte helt bevisat vad psykopati beror på. Den vanligaste förklaringen är att sjukdomen beror på en obotbar hjärnskada.

Känslor som empati är mycket komplexa och kräver stor inlevelseförmåga, en psykopat saknar denna förmåga. Psykopaten vet dock hur det sociala "spelet" mellan människor fungerar och är en mästare på att spela detta spel. På grund av detta är det mycket svårt direkt förstå om en person har en psykopatisk störning.

---------------------------------------------------------


Vad är en sociopat?

En sociopat har samma kännetecken som en psykopat. Sociopaten har haft en utsatt barndom (våld, övergrepp, otrygghet etc). Som givit honom/henne en personlighet som skiljer sig från det som brukar anses som normalt.


Sociopaten uppvisar samma beteende som en psykopat. Sociopaten liksom psykopaten ser sig själv som högre eller bättre än alla andra. Han anser sig kunna kräva speciell beundran och respekt av andra.
Vissa författare som forskat på sociopati/psykopati ifrågasätter om det är två olika personlighets störningar. Det skulle kunna vara en och samma störning. I de fall som trauman under uppväxten lett till en sociopatiskt beteende så skulle det även i detta fall kunna bero på hjärnskador.

En annan teori som framförts är att ett sociopatiskt beteende kan bero på både miljön under uppväxten samt hjärnskador. Dvs att en problematisk uppväxt i samband med en störning på hjärnan tillsammans skapar sjukdomen sociopati.

Samma teori säger att om uppväxten varit normal utan sociala trauman så hade personen inte utvecklat sitt sociopatiska beteende.

۱۳۹۰ مهر ۲۴, یکشنبه

کاندوم های حاوی وایاگرا




کاندوم های حاوی وایاگرا

یکی از مشکلات شایع مردان در هنگام برقراری رابطه جنسی ، از دست رفتن نعوظ در هنگام استفاده از کاندوم به منظور پیشگیری از بارداری یا بیماری های مقاربتی است. به نظر میرسد کمپانی معروف کاندوم سازی بنام دورکس  در اقدامی مبتکرانه مشکل مذکوررا چاره سازی کرده است چرا که مبادرت به تولید نوع ویژه ای از کاندوم نموده که بهره وری از نعوظ طولانی تری را برای مرد ممکن میسازد.  در فرایند تولید این محصول  ، بخش درونی این دسته از کاندوم ها آغشته به ژل ویژه ای گشته است که به مثابه وایاگرا نقش رلکس کردن بافت و افزایش امکان خونرسانی را مهیا میسازد. یکی از محسنات استفاده این نوع از کاندوم ها ، محدود شدن حیطه تاثیر گذاری وایاگرا میباشد چرا که در مقایسه با نوع خوراکی آن که کلیه سیستم عروقی  به موازات مصرف ، تحت تاثیر پیامد های استفاده از وایاگرا قرار میگیرد در نوع کاندومی تنها دستگاه تناسلی است که از افزایش خونرسانی تاثیر میپذیرد و بنابر این ریسک  یا عوارض  جانبی کمتری برای مصرف کننده  میتواند در پی داشته باشد.

نکته قابل تاکید اینکه استفاده از کاندوم های حاوی وایاگرا به منظور درمان ناتوانی جنسی در مردان تهیه و تولید نگردیده است و کلیه مردانی که از نگهداری در تولید یا حفظ نعوظ در هنگام برقراری رابطه جنسی به دلیل " ناتوانی جنسی " در رنج هستند درمان های گسترده تری را بایستی پیگر باشند. تهیه این نوع از کاندوم ها هنوز از بازار مقدور نمیباشد و به منظور استفاده آن در بازارهای امریکا و کانادا یک سال دیگر باید در انتظار بود . لیکن در  اروپا و علی الخصوص کشور انگلیس که مرکز  اصلی تولید این کاندوم ها میباشد مراحل نهایی تاییدیه از مراکز درمانی بهداشتی در حال انجام است و به زودی ساکنین این مناطق در قفسه داروخانه های خود شاهد عرضه کاندوم های حاوی وایاگرا خواهند بود.

قابل ذکر است که آیا کاندوم های حاوی وایاگرا که وعده طولانی تر کردن نعوظ را به مصرف کنندگان میدهند ایا در باب نقش پیشگیری کنندگی از بیماری های مقاربتی هم سربلند بیرون خواهند آمد یا نه چرا که چنانچه کیفیبت ژل داخلی به گونه طراحی شده باشد که نقش لغزنده کننده ای بسیار داشته باشد خطر لیز خوردن و بیرون آمدن کاندوم در هنگام برقراری رابطه جنسی بالا رفته و امکان افزایش احتمال انتقال بیماری های مقاربتی بیشتر محتمل میگردد لذا بررسی  این دسته نکات بهداشتی از سوی مراکز درمانی سبب گشته صدور پروانه تولید در کشور های امریکایی و کانادایی با تاخیر انجام پذیرد.

 بطور کلی  آنچه در مورد کاندوم های فعلی و موجود  باید دانست اینکه در حال حاضر در بازار  دو فرم  کاندوم مردانه و زنانه  موجود میباشند . کاندوم مردانه غلافی است که روی آلت تناسلی مرد در حالت نعوظ و پیش از دخول قرارگرفته و سر و بدنه آلت تناسلی را در پوشش خود قرار میدهد. کاندوم زنانه از نظر ظاهر شبیه کاندوم مردانه ولی اندکی بزرگتر از آن میباشد و همانند کاندوم مردانه بدون نسخ پزشک در دسترس همگان قرار دارد. انتهای بسته کاندوم زنانه در داخل مهبل زن در حالیکه قسمت باز آن بیرون قرار داده شده تا اندازه ای لبه ها را میپوشاند. اگر چه استفاده از کاندوم زنانه کمی صدا تولید میکند لیکن برای عده ای از زنان که همسران آنان مایل به استفاده از کاندوم های مردانه نیستند مفید به نظر میرسد. همه کاندوم های زنانه از نوع پلی اورتان میباشند لذا ایجاد حساسیت برای مرد زن نمیکنند . کاندوم های مردانه چنانچه ذکر آن رفت در فرم های لاتکس ،پلی اورتان یا ساخته شده ازروده یا اعضا گوسفند موجود میباشند . تنوع کاندوم های لاتکس به شرح زیر است:



آغشته به مواد لغزنده یا خشک

حاوی مواد کشنده اسپرم یا بدون مواد کشنده اسپرم

ساده یا شکل دار

متنوع در رنگ ، تست و اندازه ( کوچک ، متوسط و بزرگ )

اگر چه کاندوم های پلی اورتان نسبت به کاندوم های معمولی گران تر میباشند لیکن از آنجایی که حساسیت در بدن تولید نمیکند و از طرفی بسیار ظریف بوده و تماس بدنی نزدیک تر حس میگردد و دمای بدن را نیز بهتر منتقل میکنند ، بیش از سایر کاندوم ها محبوبیت داشته از سوی سکس تراپیست ها توصیه میگردد.

کاندوم به عنوان ارزان ترین و قابل دسترس ترین وسیله پیشگیری از بارداری و بیمارهای مقاربتی برای برقراری هر رابطه جنسی توصیه میگردد.

شاد و پیروز باشید و شعار همیشگی را در گوش که " سکس بهتر ، زندگی بهتر "

دکتر مریم محبی ، رواندرمانگر و سکس تراپیست

۱۳۹۰ مهر ۲۳, شنبه

هیجان، اضطراب و ترس

هیجان، اضطراب و ترس

ترس احساسی است که هر انسانی آن را می‌شناسد. هر انسانی از آن بعنوان احساسی ناخوشایند یاد می‌کند و از داشتن آن دوری می‌کند، چرا که این احساس بنابر طبیعت خود زمانی ظاهر می‌شود که خطری درونی و یا بیرونی فرد را تهدید می‌کند. این احساس به شکل علائم مختلف جسمی و روانی ظاهر می‌شود، مانند تپش قلب، تنگی نفس، احساس گرگرفتگی، سرخ شدن صورت، ترشح زیاد عرق و غیره. در حالت ترس فعالیت طبیعی مغز در رابطه با محیط (مانند دیدن، شنیدن، بوئیدن، لمس کردن، چشیدن، حس تعادل در ایستادن و راه‌رفتن و غیره)  بشدت تحت تاثیر قرار می‌گیرد و سهم بیشتر فعالیت مغز و بدن متوجه روبرو شدن با موضوع خطر و حفظ امنیت می‌شود. به این معنا ترس در چهارچوب روبرو شدن با خطر نقشی بسیار حیاتی بازی می‌کند و در حقیقت ترس به حکم زنگ خطری است که انسان را متوجه موضوع خطرداری می‌کند؛ تا بدنبال آن انسان عملی را صورت دهد که به رفع خطر بیانجامد. به همین خاطر بعد از دور شدن از موضوع خطرزا این احساس نیز توسط سیستم‌های جسمی و روانی بطور طبیعی خنثی می‌شود و کارکرد اندامها و حواس به شکل طبیعی خود باز می‌گردد. بنابراین ترس یک احساس حیاتی، لازم و حفظ کننده زندگی است. در جریان تکامل انسان، احساس ترس برای حفظ‌ بقاء انسان بوجود آمده تا انسان را در روبرویی با خطر آماده دفاع، حمله و یا فرار کند. امروز نیز ترس همین وظیفه را برعهده دارد اگرچه موضوع خطر مانند گذشته دیگر حیوانات وحشی نیستند.

اختلال اضطراب هراسی

زمانی احساس ترس حالات بیمارگونه پیدا می‌کند و تبدیل به اختلال اضطراب هراسی می‌شود که سیستم‌های طبیعی و روانی فرد برای برطرف کردن ترس یا کارآیی خود را از دست داده باشد و یا از شدت کارآیی آنها کاسته شده‌باشد. در این حال حتی زمانی هم که چیز تهدید کننده‌ای وجود ندارد، حالات و علائم ترس به نحو ادامه‌داری به وجود خود ادامه می‌دهند و هر بار بر شدت آنها نیز افزوده می‌شود. به این معنا یکی از اصلی‌ترین شاخص‌های عدم کارآیی «سیستم روبرو شدن با ترس» به این شکل است که در این حالت ترس و اضطراب بدون وجود دلیل تهدید‌کننده، در مواقع و محیط‌های مختلف، به حد زیاد و روزافزون و در بیشتر اوقات روز فرد را در کنترل می‌گیرند، به نحوی که فرد یا همواره یک نوع دلهره، اضطراب و تشویش را حس می‌کند و یا بخاطر احساس ترس از دست زدن به کارهایی و یا از روبرو شدن با چیزهایی و یا از رفتن به مکانهایی بشدت پرهیز می‌کند. در حالی که خود نیز دلیل قانع‌کننده‌ای برای این احساس پیدا نمی‌کند.

علائم اختلال اضطراب هراسی و گروه‌بندی‌های آن

فرد مبتلا به اختلال هراس علائم اضطراب هراسی را معمولا در سه سطح حسی، فیزیولوژی و رفتاری لمس می‌کند.  یعنی اکثر اوقات افراد مبتلا بخاطر علائم حسی، فیزیولوژی و تا حدودی رفتاری به متخصصین مراجعه می‌کنند ولی علائم افکاری غالبا از طرف آنها دیده و یا مطرح نمی‌شود. علائم جسمانی که اکثر افراد مبتلا از آنها رنج می‌برند عبارتند از: حالت سرگیجه، فشار در ناحیه سینه و پرش قلب، افت فشارخون، معده درد، عدم تمرکز، دلشوره، دیدن پرده‌ای جلوی چشم، و از این دست. به همین دلیل اغلب مثلا از احتمال داشتن بیماری قلبی به نگرانی و ترس می‌افتند و از پزشک می‌خواهند که آنها را بخاطر احتمال بیماری قلبی مورد معالجه قرار دهد. (بسیاری از مراجعین بعد از یک دوره طولانی به اصطلاح خوددرمانی و بعد دارودرمانی (که اکثرا سعی می‌کنند با داروهای گیاهی و به توصیه این و آن عمل کنند) به متخصص روان‌درمانی مراجعه می‌کنند).

همانطور که در طبقه‌بندی اصلی اختلال اضطرابی به آن اشاره شد، اختلالات اضطرابی را به سه گروه «عمومی و فراگیر»، «حمله‌های هراسی» و «فوبیا» تقسیم می‌کنند. در این میان اختلالات فوبیا خود به زیردسته‌های دیگری تقسیم می‌شود که عبارتند از «گذرهراسی»، «هراس اجتماعی و یا جمع‌هراسی» و «هراس‌های منفرد».

اختلال اضطراب عمومی و فراگیر
این اختلال معمولا بصورت سینه‌خیز و رفته‌رفته شکل می‌گیرد و بطور معمول بعداز یک تجربه مشخصی که برای فرد بسیار فشار آور بوده‌است. رفته‌رفته این حالت به شکل احساس هراسی در می‌آید طولانی‌‌مدت و ادامه‌دار که در اکثر محیطها، در رابطه با اکثر چیزها و در بیشتر رابطه‌های فرد وجود دارد؛ احساس هراس و نگرانی نسبت به چیزهایی که می‌توانند اتفاق بیافتند و فرد مبتلا به اضطراب فراگیر تنها برای مدت بسیار کوتاهی قادر است که خود را از آن رها سازد. در این حالت فرد گزارش می‌دهد که «همیشه این افکار وحشتناک را دارم و هیچ نمی‌توانم این افکار را از خودم دور کنم» و علائمی را گزارش می‌کنند که شامل اینها هستند:

  1. ناآرامی و بی‌قراری حرکتی مانند لرزش در اندام، گرفتگی عضلات و پرش دست و یا پا (مثلا در خواب)،
  2. تحرک‌پذیری شدید و غیرقابل کنترل فغالیت‌های بدنی که به شکل احساس تنگی نفس، عرق زیاد، خشکی دهان و سرگیجه ظاهر می‌شود،
  3. افزایش شدید توجه متمرکز بر خود و هوشیاری زیاد نسبت به خود که به شکل احساس گرفتگی و کوفتگی، مشکل در بخواب رفتن و مشکل در خوب خوابیدن، تحریک‌پذیری و یکه خوردن‌های زیاد خود را نشان می‌دهند.

از مشخصات دیگر این اختلال این است که فرد همواره بیشتر و بیشتر تحت اختیار هراسهایش قرار می‌گیرد و قدرت کنترل خود را بر روی آنها رفته‌رفته از دست می‌دهد «آنقدر احساس فشار می‌کنم که آرام و قرار ندارم. بدنبال هر چیزی باید روزها فکر کنم که چه اتفاقی خواهد افتاد». اگر چه این نشانه‌ها در مورد همه افراد به یکسان وجود ندارد ولی همه در یک دایره شیطانی اسیر هستند، دایره‌ای به شکل فشار دائمی، ناآرامی فزاینده، عصبانیت و علائم جسمی. بدنبال اینها وظایف روزانه و فعالیتهای لازم زندگی رفته‌رفته کنار گذاره‌شده و فرد به آینده خود بسیار ناامید می‌شود؛ که اینها تاثیرات خاص خود را بر زندگی فرد با دیگران برجای گذارده و سبب فشارهای تازه می‌شوند.
مشکل اساسی در این اختلال ادامه‌دار بودن و شدت دائمی آن است. این اختلال جزء شایعترین اختلالات هراسی است و برای مثال در آلمان حدود 2 میلیون نفر به این اختلال مبتلا هستند. علیرغم این اکثر این افراد سالها در رنج بسر می‌برند و هیچ خبری از این ندارند که این حالات در آنها به چه دلیلی بوجود می‌آیند.
اختلال حمله‌های هراسی و یا پانیک
یکی از اصلی‌ترین نشانه‌های این اختلال این است که این حملات بطور ناگهانی ظاهر و تکرار می‌شود و برای آنها  تهدید کننده خارجی وجود ندارد. وقتی فردی در معرض حمله پانیک قرار می‌گیرد در عرض مدت کوتاهی شدت هراس وی به حد بالای خود می‌رسد و فرد در کنار فشار هراس علائم جسمانی نظیر تپش و پرش قلب، احساس خفگی و تنگی نفس و لرزش در اندام  را نشان می‌دهد. مدت دوام این حالات می‌تواند بین دو/سه دقیقه الی چند ساعت باشد ولی بطور معمول بین 10 الی 30 دقیقه بطول می‌انجامد. بسیاری از افراد مبتلا به این هراس در این حال وحشت از مردن پیدا می‌کنند که این خود سبب شدت گرفتن این علائم می‌شود. اگر علائم جسمانی حملات پانیک بیشتر متمرکز بر قلب باشند به آن «فوبی ‌قلبی» می‌گویند و بیشتر مردان مبتلا به پانیک در سنین میانسالی دچار «فوبی قلبی» می‌شوند.
در بسیاری موارد فرد مبتلا به پانیک یک نوع انتظار «دوباره مورد حمله هراس قرارگرفتن» را دارد و برای اینکه به این حالات نرسد از انجام کارهایی که تاکنون برایش احساس خوبی را بو‌جود می‌آورند نیز دست می‌شوید (مثلا رفتن به بیرون از خانه)، خود را از دیگران کنار می‌کشد و یا تنها زمانی که کسی همراه وی باشد در ملا عام ظاهر می‌شود و به این دلیل وابستگی‌اش به افراد در انجام کارهای خود زیاد می‌شود (مشخصا اگر به متخصص رجوع می‌کنند همیشه یکی از بستگان باید آنها را همراهی کند و‌گرنه در نوبت ملاقات حاضر نمی‌شوند).
حملات پانیک می‌توانند برای یک دوره بسیار کم شوند ولی در دوره‌های دیگر دوباره و اینبار با شدت و دفعات بیشتری تکرار شوند. این اختلال معمولا طی سالهای متمادی و با درجات مختلف پایدار می‌ماند.


اختلالات هراسی فوبیا
فوبیا به آن دسته از هراسهایی گفته‌می‌شود که در رابطه با محیط مشخص و چیزهای مشخص ظاهر می‌شوند. و اگرچه فرد دارای فوبیا به غیر عقلانی بودن دلایل هراس خود در این موارد آگاه است ولی امکان تغییر آنها را در خود ندارد. بر عکس این هر نوع تلاشی را نیز صورت می‌دهد که کسی متوجه وجود این هراس در وی نشود و داشتن این هراس را بعنوان لکه ننگی در دامن شخصیت خود می‌بیند. اختلالات هراسی فوبیا به چند دسته تقسیم می‌شوند که در اینجا بطور مختصر شرح داده‌شده‌اند.

اختلال گذرهراسی
در این شکل از هراس فرد مبتلا از قرار گرفتن در محیطهای خارج از خانه احساس هراس زیادی دارد. بطور معمول این محیطها شامل جاهایی می‌شوند که آدمهای زیادی در آنجا رفت و آمد دارند و یا از خانه بسیار دور هستند. فرد مبتلا در هرای از این بسر می‌برد که نکند در این اماکن دچار علائمی شود که باعث شرمندگی وی شوند و یا بخاطر آنها نتواند از آن محیطها دور شود (مانند اینکه سرگیجه و حالت غش به وی دست دهد، قلب وی بگیرد و غیره). به این دلایل از رفتن به خارج از خانه بشدت پرهیز می‌کند و یا فقط زمانی بیرون می‌رود که کسی از وابستگان نزدیک همراه وی باشند. این اختلال معمولا به همراه به اختلال دیگری که آنرا بعنوان حمله هراسی می‌شناسیم ظاهر می‌شود و در کل زندگی روزانه فرد را بسیار تحت شعاع خود قرار داده و محدود می‌سازد. اختلال گذرهراسی معمولا بصورت وخیم و درازمدت در می‌آید.

اختلال هراس اجتماعی و یا جمع هراسی
فردی که مبتلا به این اختلال است از قرار گرفتن در مرکز توجه دیگران هراس دارد. بطور معمول زمانی که قرار باشد در مقابل جمع صحبت کرده و یا سخنرانی کند. در این حال فرد بخوبی می‌داند که برای این هراس وی علت واقعی وجود ندارد ولی در مقابل آن کاری نمی‌تواند بکند الی دوری و پرهیز از چنین موقعیتهایی و به هر قیمتی. معمولا این افراد بخاطر وجود این هراس علیرغم داشتن قابلیت فردی از رسیدن به موقعیتهای بالای شغلی محروم می‌شوند. این اختلال بطور معمول به همراه چندین مشکل دیگر نظیر اعتماد به نفس پایین، ترس از شنیدن انتقاد، ظاهر می‌شود و با علائم جسمانی به شکل اجتناب از تماس چشمی، لرزش دستها و یا عضلات دیگر، احساس تهوع و فشار ادرار در چنین مواقعی توام است.

اختلال هراس‌های منفرد
این دسته از اختلالات هراسی به مواقعی برمی‌گردند که فرد بطور دائم از روبرویی با چیزهای مشخص و یا موقعیت‌های ویژه‌ای هراس دارد. این چیزهای و موقعیتها بطور معمول شامل اینها هستند: هرس از جانوران، بخصوص از سگ، از حشرات، مار و یا موش، ترس از دیدن خون، ترس از قرار گرفتن در اتاقهای دربسته (مثلا آسانسور)، ترس از بلندی، ترس از پرواز با هواپیما، ترس از میکروب و باکتری. چنین ترسهایی در بخش زیادی از افراد وجود دارند ولی فقط زمانی از آنها بعنوان بیماری یاد می‌شود که بخاطر آنها در روال کار و فعالیت روزمره محدودیتهای زیادی تولید شود (مثلا با پرهیز از آنها). مثلا در این میان افرادی وجود دارند که بخاطر ترس از سگ و گربه از رفتن به بیرون از خانه پرهیز می‌کنند. در مورد اختلال هراس‌های منفرد می‌توان انتظار داشت که اگر اینها در سنین کودکی شروع شده‌باشند در سنین بعدی بطور خود بخودی برطرف شوند و احتیاجی به روان‌درمانی ندارند ولی در صورتی که در سنین بعدی شکل گرفته باشند بدون کمک تخصصی امکان رفع آنها وجود ندارد.

نکته مهم در مورد  اختلالات اضطراب هراسی
هرکدام از شکلهای مختلف اختلالهای هراسی می‌توانند حالت وخیم بخود بگیرند و در ادامه خود اختلالات دیگری را بوجود بیاورند مانند افسرده‌گی، اعتیادهای مختلف، حتی روان‌پریشی‌ها و اختلالات شخصیتی. بنابراین مدارا کردن و ساختن با این اختلالات نه تنها نشاندهنده قدرت فرد نیست بلکه باعث ناراحتی‌های چندجانبه‌ای خواهد شد که دیگر در کنترل هیچ کس نخواهد بود.
--------------

سکس بیشتر میخواهید؟



سکس بیشتر میخواهید؟
یکی از شکایت های شایعی که زوجین در هنگام مراجعه به  سکس تراپیستان  از آن لب به سخن میگشایند ، عدم توازن و تقارن  تمایلات جنسی در طرفین  و تمایل بیشتر به برقراری رابطه جنسی از جانب یکی از زوجین است . بر اساس تحقیقات انجام شده این بیشتر مردانند که همواره تقاضامندی جنسی بیشتری نسبت به همسر داشته و زن بنا بر دلایل ویژه ای اشتیاق جنسی از خود بروز نمیدهد. زن برای برقراری رابطه جنسی نیازمند  تجربه احساس نزدیکی عاطفی است تا نزدیکی جسمی میسر گردد حال آنکه مرد نیازمند نزدیکی جنسی است تا احساس نزدیکی عاطفی در او متبلور گردد . از سویی برانگیختگی جنسی در زن فرایندی کند تر از مرد بوده و نیازمند زمان میباشد  از آنجایی که برانگیختگی اشتهای جنسی از دو منبع متقاوت در هر دو جنس ریشه میگیرد  لذا رسیدن به نقطقه توافق و عملی شدن رابطه جنسی گاه کار دشواری در یک رابطه زندگی زناشویی مینماید .خانم اوان یکی از زنانی است که برای مشکل مشابه خود در این زمینه دست به ابتکار عملی زده است که به گرمی بیشتر  بستر انجامیده است . ایشان که تجربه خود را در کتاب  " چهل مهره " درج و در اختیار خوانندگان خود قرار داده است  زمانی اهمیت عدم تقارن میل جنسی خود با همسر را بیشتر حس میکند که برای چهلمین سالروز تولد همسر تصمیم میگیرد که بهترین چیزی که همسر همواره دوست میداشته را به او ارزانی دارد و از انجایی که برای همسر همانند غالب مردان سکس بهترین هدیه خواستنی نام داشته  لذا چهل بار سکس بدون نه  را برای همسر تضمین گر میگردد. لیکن از انجایی که در هم پایی خود در انجام این خطیر  مطمئن  نمیبوده است لذا برای حل این معظل  از همسر میخواهد برای هر بار رابطه جنسی مهره ای را بر ظرف جوار بستر بیاندازد و بدین گونه تقاضای جنسی خود را به همسر اعلام دارد . از زمانیکه مهره به داخل ظرف وارد میشود زن 24 ساعت فرصت دارد که خود را برای برقراری رابطه جنسی آماده سازد . در طی این مدت زن سعی در آماده سازی بدنی ، فکری  و محیطی خود  مینماید و در وقت مقتضی با همسر همبستر میگردد. خانم اوان معتقد است از انجایی که زن نیازمند آمادگی قبلی برای برقراری رابطه جنسی است لذا تقاضای فوری همسر برای برقراری رابطه جنس معمولاً از سوی زن پس زده میشود لیکن زمانیکه مرد درخواست جنسی خود را به انداختن مهره ای در داخل کاسه اعلام میدارد این به عنوان انجام فوری برقراری رابطه جنسی در همان لحظه نیست و زن پس از دریافت پیام درخواست جنسی از سوی مرد با دیدن مهره سعی در آماده سازی 3 جانبه خواهد کرد و در زمان دلخواه خود امکان برقراری رابطه جنسی را مهیا میسازد.از طرفی در قاموس رفتار جنسی در برخی از زندگی ها زناشویی ، زوجین راغب به حرف زدن یا به زبان آوردن نیاز جنسی نیستند وبرعکس در دسته ای دیگر همواره در مورد درخواست رابطه جنسی در حال جدال هستند با انجام این ترفند جنسی زوجین بدون اینکه نیازی به زبان اوردن نیاز جنسی خود باشند صرفاً به شکل عملی وجود این نیاز را به همسر گوشزد مینمایند سپس در انتظار نشسته ابتکار عمل را به همسر واگذار مینمایند .خانم اوان نتیجه بسیار عالی در کیفیت زندگی جنسی و زندگی زناشویی خود پس از بازی ابتکاری خود در بستر حاصل کرده و جزئیات این تکنیک را در کتاب خود در اختیار عموم قرار داده است . گفتنی است  در باب عدم هماهنگی در میزان میل جنسی صرفاً مردان نیستند که اشتیاق جنسی بالاتری دارند بلکه در برخی از روابط زناشویی این زنان هستند که تقاضا کننده رابطه جنسی بوده و از اشتهای جنسی بالاتری نسبت به مرد برخوردارند.در خاتمه متذکر میگردد کیفیت رابطه جنسی  رابطه ای تنگاتنگ با کیفیت کل رابطه زندگی زناشویی دارد که به شکل مجموعه باید تحت بررسی و درمان گیرد از سویی وقتی میگوییم احساس نزدیکی عاطفی شرط اصلی نزدیکی جنسی در زن است ایجاد حس نزدیکی عاطفی درزن مهارتی است که غالب مردان از ان بی اطلاع بوده لذا زمانیکه زن در  فرصت اماده سازی خود بعد از رویت مهره در کاسه قرار میگیرد اینکه واقعا چقدر توان اماده سازی برای او از سوی مرد مهیا شده باشد جای بحث ویژه ای را برای آن باید قائل شدشاد و پیروز باشید و شعار همیشگی را در گوش که :" سکس بهتر ، زندگی بهتر"دکتر مریم محبیرواندرمانگر و سکس تراپیست
-------------------------------------

سیگارکشیدن هنگام سکس[Image]
در دنیای جنسی هر فردی عواملی که تولید گر برانگیختگی جنسی میباشند متفاوت بوده و در این گوناگونی تماشای فردی که در حال سیگار کشیدن است در برخی به شدت برانگیزاننده توصیف گردیده است . جذاب نامیدن فرد در حال سیگار کشیدن شاید اعتقادی شایع به نظر رسد لیکن در بعضی از افراد این جذابیت شدت بسیار پررنگ تری پیدا کرده تا جایی که فرد ناظر ، به برانگیختگی جنسی نائل گشته و رفته رفته سیگار کشیدن جزئی از زندگی جنسی فرد میگردد. فرد علاقه مند به منظره سیگار کشیدن ، برای انجام هر رفتار جنسی از شریک جنسی میخواهد که مبادرت به سیگارکشیدن ورزد و در این راه گاه خود فرد نیز با شریک جنسی همراهی پیدا کرده با یکدیگر به سیگار کشیدن میپردازند. چنانچه فرد برای برقراری رابطه جنسی به نوعی الزام در انجام این رفتاررسیده باشد بگونه ای  که بدون آن رسیدن به برانگیختگی جنسی دشوار باشد اگر طول مدت این نوع از برانگیختگی جنسی بیش از 6 ماه به طول انجامیده باشد ، " فتیش سیگار" عنوانی است که  به این نوع از براینگیختگی جنسی فرد اطلاق خواهد گردید.منظور از فتیش جنسی ، احساس برانگیختگی جنسی به موازات رویت ، بو ، لمس شیئ ، بخشی از بدن ، یا موقعیت های ویژه ای میباشد که فی النفسه برای عموم جنسی ارزیابی نمیگردند. " بت واره پرستی " اصطلاح فارسی است که شاید بتوان مترادف کلمه فتیش از آن در متون فارسی استفاده نمود . منظور از " بت واره " شئ  ، بخشی از بدن یا موقعیتی است که ارزشمندی ان  "ساخته " خود شخص بوده ، فرد به مانند بت برای آن ارزش مرموز و ویژه متصور میگردد. مردی که دارای " فتیش سیگار " است ، از رویت زنی که سیگار در دست گرفته ، از  حالت در دست گرفتن ، فندک زدن بر لب گذاشتن ، روشن کردن ، فرو بردن دود ، در دهان حبس نمودن بازدم دود و نهایتاً بازدم دود ، دچار برانگیختگی جنسی میگردد در این بین دستکش در دست داشتن زن یا نداشتن ، استفاده از نی سیگار یا عدم استفاده آن ، رژ لب داشتن یا نداشتن زن  و ... فاکتورهای دیداری دیگر  تاثیر گذار بر کم و کیف این نوع از برانگیختگی میشوند.  در باب فتیش سیگار اگر چه اطلاعات تحقیقی زیادی در دست نیست لیکن آنچه تا اکنون در پژوهش های علمی مستند است اینکه این نوع فتیش غالباً در مردان بیش از زنان شایع است و تعداد مردانی که گزارش کرده اند از سیگار کشیدن زن دچار برانگیختگی جنسی میگردند بیش از زنانی گزارش گردیده که از تماشای سیگار کشیدن مرد به برانگیختگی جنسی رسیده باشند . اینکه چه عواملی زمینه ساز " سکسی " قلمداد شدن سیگار کشیدن زن در نظر مرد بوده است بی شک نشانه هایی از باورهای فرهنگی نسبت به مقوله زنانگی و آنچه جامعه از غالب انتظار زنان انجام آن دارد میتوان یافت . تعریف خاص زنانگی موجود در جوامع و رفتارهای سنت شکن در برخی  زنان  که با این تعریف خاص رودررو میگردند، گاه از دید بعضی مردان ، بسیار برجسته ارزیابی میگردد. اینکه شاید زنانی که سیگار میکشند پر اعتماد به نفس تر، اجتماعی تر و متجدد ترند، حقوق مساوی با مردان را باوردارند و در انجام رفتارهای ریسکی و مردانه ابائی از خود نشان نمیدهند ، از شیطنتی جسورانه برخوردارند که پا فراتر از قالب های فرهنگی میتوانند بگذلرند به عبارتی سنت شکن ترند ، لذت طلب ترند، در زمینه رفتار جنسی فعالترند، میدانند که با نحوه سیگار کشیدن خود میتوانند اغوا گری کرده کشش و جاذبه جنسی ایجاد کنند عباراتی هستند که از جانب بعضی از مردان در وصف زنانی که سیگار میکشند گزارش گردیده است .به غیر از عوامل فرهنگی ، عوامل محیطی و نقش رسانه ها و تبلیغات و همچنین عوامل فردی چون خاطرات و حوادث دوران کودکی و نوجوانی و نیز یادگیریهای فردی و نهایتاً شرطی سازی و... را  در شکل گیری این نوع از فتیش نباید از نظر دور داشت. انچه ما در تعریف رفتار جنسی سالم انتظار داریم رسیدن به خشنودی جنسی طرفین  بدون ازار بدنی – روحی به خود و شریک جنسی است لیکن چنانچه انجام رفتار جنسی سبب آسیب بدنی یا روانی به خود یا دیگری گردد از زمره رفتار جنسی طبیعی بیرون آمده  جنبه اختلالی یا پارافیلیایی پیدا مینمایند . در " فتیش سیگار " چنانچه شریک جنسی علی رغم خواست فردی مجبور به کشیدن سیگار گردد و مضرات کشیدن سیگار را به خود تحمیل کرده  از این نوع از برانگیختگی جنسی همسر ، دچاراذیت و آزار روحی یا بدنی گردد   مسلماً زندگی جنسی سالمی را پیروی نمیکند. اگر چه در برخی متون و مقالات نه چندان علمی به همسران افراد " فتیش سیگار" توصیه شده است که لحظات ارزشمند برانگیختگی جنسی همسر خود را خراب نکنید و صرفاً تظاهر به کشیدن سیگار نموده و لازم نیز دود آنرا فرو برید .. لیکن باید دانست که تنها استنشاق بوی سیگار هم  برای افراد غیر سیگاری آنان را از خطرات و مضرات سیگار مصون نگاه نمیدارد و همچنان سلامتی این افراد در معرض تهدید قرار دارد.از انواع فتیش ها میتوان فتیش به  کفش ، جوراب ، دستکش ، لباس زیر زنانه ، پا یا یکی از اعضای بدن ، ابریشم ، چرم ، خز ، مجموعه لباس جنس مخالف، وسایل پزشکی ، وسائل نوزاد،  وسائل افراد معلول ،  ادرار ، نم و رطوبت ، بدن مردگان و...نام برد. در خاتمه لازم به ذکر است که  استفاده از تکنیک های رفتار درمانی ، شناخت درمانی ، شوک درمانی ، بو درمانی ، هیپنوتیزم  در درمان این دسته از اختلالات جنسی مورد استفاده سکسولوژیست ها و رواندرمانگران قرار میگیرد.و در شرایط ویژه نیز دارودرمانی زیر نظر پزشکان متخصص نقش تکمیلی در درمان  بازی خواهد نمود.شاد و پیروز باشید و شعار همیشگی را در گوش که : سکس بهتر ، زندگی بهتربرای اطلاعات بیشتر پیرامون مسائل جنسی از وب سایت زیر بازدید فرمایید:

۱۳۹۰ مرداد ۲۲, شنبه

تعریف و تمجید‌های فریبنده انسانها را به گمراهی میکشاند


تعریف و تمجید‌های فریبنده انسانها را به گمراهی میکشاند
گو اینکه هر انسانی‌ نیاز به تعریف و تمجید دارد، ولی‌ اگر این تعریف و تمجیدها از حد متعادل خود بگذرد و بصورت چاپلوسی در آید انسان را به گمراهی میکشاند.
اکثر افراد هنگامی که مورد ستایش قرار میگیرند بررسی نمیکنند که آیا درجه این ستایشها با کاری که انجام داده‌اند همخوانی دارد یا نه و با تمام وجود به این ستایش‌ها دل‌ می‌‌بندند.
اما اشکال کار در اینجاست که پس از مدتی‌ به این ستایشهای افراطی عادت کرده و تمام مدت دنبال کسانی می‌‌افتند که بازار چاپلوسی را اداره می‌‌کنند و از آنها طلب محصول مورد نیاز خود را دارند. 
آنها در حقیقت با دو دست خود قرار داد بردگی خود را امضا کرده‌اند.  البته این یک قراد داد دو طرفه است که در یک طرف تمجید کننده و در طرف دیگر تمجید شونده قرار دارد.
تعریف و تمجید‌های مبالغه آمیز داد و ستدی است که هر دو طرف باید خواسته‌های همدیگر را بر آورده نمایند.
وابستگی به این نوع تعریف و تمجید ها چنان در وجود افراد نیازمند نفوذ می‌کند که حاضرند تمام عقل و منطق خود را به شخص، سازمان، فرقه و هر نهادی که به آن وابسته هستند تقدیم کنند.
اینگونه افراد خیال میکنند که با این کار امنیت آینده خود را بدست آورده و اجازه میدهند که اربابانی که خود ساخته اند در کلیه شئون زندگی‌ آنها دخالت کنند.
اما سوال اساسی‌ در این است که چگونه خیلی‌ از اشخاص، مجذوب این تعریف و تمجید‌های بی‌ مرز و پیکر شده و به آنها معتاد میشوند.
اگر به زمان بچگی‌ بر گردیم، به خاطر می‌آوریم که پدر و مادر‌ها برای کنترل فرزندان خود از دو وسیله مهم که کار برد اساسی هم داشت استفاده میکردند یکی‌ ستایش و دیگری نکوهش.
زمانی‌ که بچه مطیع بود، مورد ستایش و زمانی‌ که از دستورات سر پیچی‌ میکرد مورد نکوهش قرار می‌گرفت.
شیوه‌های گوناگون برای این ستایش‌ها بکار میبردند که به اختصار به آنها اشاره می‌‌کنیم.

۱- ستایش مبهم
مثلا بچه کاری را انجام داده و آن را به پدر و یا مادر خود نشان میدهد و آنها نگاهی‌ سریع به کار او انداخته و می‌‌گویند «بسیار عالی‌ است، آفرین!». خوب این نوع تحسین بسیار کلی‌ و مبهم است و بچه نمیداند که کجای کار او مورد ستایش قرار گرفته است.

۲- ستایش افراطی
بچه  یک نقاشی کشیده و به  والدین خود نشان میدهد ،آنها میگویند: «آفرین! ما تا حالا نقاشی به این زیبایی ندیده‌ایم، تو بهترین هستی‌». اگرچه این نوع تمجید‌های افراطی میتواند به صورت ظاهر مورد استقبال بچه قرار گیرد، اما در او اضطرابی بوجود آورد که باید تمام کارهای او بهترین باشد چرا که در غیر این صورت او به عقب رفته و برایش یک شکست است.

۳- ستایش دائمی
بچه هر کاری بکند مورد ستایش قرار می‌‌گیرد، این جاست که بچه به تحسین و تمجید دائمی معتاد میشود و در بزرگ سالی‌ هم این اعتیاد را به دنبال خود می‌‌کشاند و مدام دست گدایی برای شنیدن تعریف و تمجید دراز خواهد کرد.
اگر برای انجام کاری مورد ستایش قرار نگیرد تبدیل به فردی افسرده و غمگین خواهد شد.
این سه نوع ستایش که به آن اشاره شد به طریقی اثرات منفی‌ بر روی بچه‌ها میگذارد که این اثرات جای پای خود را در بزرگ سالی‌ بجای خواهد گذاشت.
اما یک نوع تحسین هم وجود دارد که دقیق  و مشخص می‌‌باشد و در رابطه مستقیم با کاری است که انجام گرفته است.
فرض کنید فرزند شما اتاق خود را مراتب کرده اگر به او بگویید « آفرین بچه خوب» بجای اینکه در باره کار او قضاوت کنید، در باره شخص او قضاوت کرده‌اید. یعنی‌ اگر او اتاقش را مراتب نمیکرد بچه بدی بود.
اما اگر او را در مورد کارش مورد تحسین قرار دهید و به طور مثال بگویید: «فرزندم کار بسیار خوبی‌ انجام داده‌ای چون نتیجه مرتب کردن اتاقت این است که حالا هر چه که میخواهی‌ در اتاقت پیدا کنی‌ زود تر و سریع تر پیدا خواهی‌ کرد‌.»
هر چه ستایش و تحسین کردن مشخص تر و در رابطه با نتیجه کار انجام گرفته باشد ارزش تحسین برای بچه‌ها بالاتر خواهد بود و به آنها امکان میدهد تا با اتکا به خویش از اعتماد و حرمت نفس والاتری بر خوردار باشند.
آنها خواهند توانست افرادی مستقل و به دور از نگرانی از قضاوت این و آن به زندگی‌ خود ادامه دهند و در بزرگ سالی‌ خود را از قید و بند تعریف و تمجید‌های افراط گرایانه رها سازند.

همخوابگی با همسر خود که می دانید او راضی نیست تجاوز محسوب میشود و تجاوز به عنف است.

همخوابگی با همسر خود که می دانید او راضی نیست تجاوز محسوب میشود و تجاوز به عنف است.


درباره تجاوز به عنف از چند زاویه ی مختلف باید تجاوز را مورد بررسی قرار بدهیم با تابلو زیر مواجه میشویم.
سلب آزادی فردی زنان تجاوز است این کار را بکن این کار را نکن تجاوز آشکار به حقوق فردی و آزادی فردی این انسانها میباشد.
1
همخوابگی با همسر بدون اینک ایشان راضی باشد و مجبور نمودن ایشان تجاوز به عنف محسوب میشود.
یعنی اگر همسر شما راضی نبا
شد که با شما سکس بکند و شما بر ویی فشار بیاورید و ویی را مجبور به تن دادن به خواست شما تجاوز به عنف محسوب میشود و جرم دارد.
اگر شما همسرتان را مجبور کنید به کاری این جرم محسوب میشود .
از نظر روانشناسی نگاه کردن به زنان به هیچ عنوان تجاوز محسوب نمیشود و تازه زنان را خوشحال میکند که آنها زیبا هستند به این خاطر مردان به آنها نگاه میکنند اگر این نگاه به عمل و یا رفتار فیزیکی تبدیل نشود جرم نیست اما اگر کسی بخواهد بدن زنی را لمس کند بدون اینکه ویی راضی باشد تجاوز محسوب میشود و مردانی که دست به این عمل قبیح میزنند باید مجازات بشوند.
همخوابگی با همسر خود که می دانید او راضی نیست تجاوز محسوب میشود و تجاوز به عنف است.
.نصف ارثیه نصف حق طلاق نداشتن نداشتن مهد کودک برای زنان کارگر ....ای مردهای کور خرافاتی که از زاویه ی مذهبی به زنان نگاه میکنند خودش تجاوز است.
هر کاری در باره زنان اجباری باشد تجاوز محسوب میشود حتی اگر زنی را مجبور کنید که باید حتما روسری به پوشد و یا چادر به پوشد خودش نوعی تجاوز به حریم خصوصی فردی ایشان محسوب میشودو مردانی که دست به این عمل میزنند مجرم شناخته میشوند.
ایراد گرفتن بیش از حد خود نوعی تجاوز به آزادی زنان میباشد که مردانی دست به این کارها میزنند مجرم شناخته میشوند.
به توهین یا تمجید وی از سر قصد تجاوز است
متلک گفتن به زنان خودش نوعی تجاوز است چرا چون این کتلک بر روح وروان زنان تاثیر میگذارد و جرم مخسوب میشود اگر مردی دست به چنین کاری بزند.
استفاده از منشی زن زیبا برای تسلط تجاوز است و سواستفاده جنسی از این زنان مجبور نودن آنها به خاطر ماندن در سر کارشان تجاوز به عنف میباشد.
تجاوز به زنان تنها در آنچه در مغز مرد حک شده نیست که بر خود می بالی متجاوز نیستی
فکر زن را به مسخره گرفتن خودش تجاوز است از نظر و نگاه انسانی.
در حال حاظر دولت و سران بیمار رژیم جنون اسلامی ایران به طور روزانه به حریم خصوصی زنان و به حقوق اولیه ی زنان و به آزادیهای فردی زنان به اضافه تجاوز به عنف در درون زندانهای این رژیم به زنان علی خامنه ای معروف به علی گدا بی مخ و سران دیگر این نظام عقبمانده کوتاه فگر در ردیف متجاوزین قرار گرفته اند و باید به خاطر این تجاوزات به دادگاه های بین المللی کشانده بشوند.
با تشکر ساموئیل کرماشانی

/////////////////////

مقاله روانشناسی حاضر در باره تفاوت رهبران جریانهای کردستانی و ایرانی میباشد خود را مدافع ملت دانسته اند اما بیشتر برای بدست آوردن ثروت و مال بوده مبارزه آنها تا برای آزادی و دموکراسی باشد




مقاله روانشناسی حاضر 



در باره تفاوت رهبران جریانهای کردستانی و ایرانی  میباشد خود را مدافع ملت دانسته اند اما بیشتر برای بدست آوردن ثروت و مال بوده مبارزه آنها تا برای آزادی و دموکراسی باشدو  این مقاله در باره علوم رفتاری و عملکرد و چه کسی صاحب یک اراده ملی بوده و چه کسانی دارای چنین نبوده اند و بیشتر برای بدست آوردن ثروت و مال بنام آزادی ملت کرد دست به فریبکاری زده وخود را مدافع ملت کرد دانسته اند توضیح میدهم.

این را توصیح بدهم من نه طرفدار حزب کارگران هستم و نه عضوشان آنچه منتشر میکنم بر اساس روانشناسی میباشد و علوم رفتاری رهبران جریانهای در کردستان و من دشمن هیچ جریانی هم نیستم و این یک ارزیابی و علوم
 رفتاری و عملکرد این رهبران با سبک خودشان میباشد.
مقاله روانشناسی من در آینده در باره تفاوتهای رهبران کرد میباشد و کدام یک
 از این رهبران واقعا با اراده بوده اند و بیشتر همه چیز خویش را فدای ملت کرد نموده اند از نظر روانشناسی عبدالله اوجلان مهمترین رهبری میباشد در تاریخ کردستان نه دارای ثروت بوده و نه دنبال آن بوده است بلکه همه چیز خویش را فدای ملتش نموده است
من بر اساس تحقیقاتی که نموده ام دو نفر بعنوان کسانی که دلسوز واقعی ملت کرد بوده اند ازشون نام میبرم شاید کسی تابحال این را 
نداسته باشد و یا درباره اش فکر نکرده باشد.
من شخصا با آپو دوبار دیدار کرده ام او فردی بود با توان که با تمام وجودش به باورهای خویش و به راهی که انتخاب نموده است باور عمیقی داشت که خیلی من را تحت تاثیر قرار داد این انسان خوش اخلاق شوخی باز و خیلی خصلتهای شیرین و باور نکردنی در وجود ایشان وجود دارد که خیلی کمیاب است در کردستان.
واقعا فیلسوف و دانشمند است.
و شخصیت اوجالان یک شخصیت سالم و مستحکم با ایمان و پاک و راستگو و درستکار است.
 عبدالله اوجالان کسی بود که تجربیات همه نابسامنیهای اجتماعی و سیاسی کردستان درک میکرد و خود شخصا فقیری و نداری و گرسنگی را تجربه نموده بود بنابر این باید اوجالان بعنوان فیلسوف و دانشمند ملت کرد و یک اندیشمند بزرگ در خاورمیانه به  باید شخصیت ایشان اعتراف بشود چرا چون اگر کتابهای ایشان را بخوانید او هیچ چیزی را در باره درد ورنج ملت کرد در هر چهار بخش کردستان فراموش نه نموده است و استادانه و فیلسوفانه به آنها اشاره نموده است او کسی است که از درون جامعه کرد برخواسته بود بنابر این بر همه نابسمانیهای اجتماعی و سیاسی و صنفی و اقتصادی کردستان اشراف داشتند و خود شخصا این دردها و این رنجها همان تبعیض ملی و گرسنگی و نداری و فقیری میباشد با گوشت و پوست خویش لمس نموده بود.
1 عبدالله اوجالان رهبر حزب کارگران کردستان که بعنوان ماندلای کردستان و مرد آهنین شناخته شده است در بین کردها عبدالله اوجالان در طی دوران اسارتش نشانداد واقعا مردی آهنین است و با اراده ی فولادین در برابر دشمن مقاومت نموده و میکند و عبدالله اوجالان بر خلاف پول و مقام پرستان دیگر کرد اگر ثورتی از خود داشت رسانهای دولتی ترک دست به پروپاگنده و ایشان را آماج تبلیغاتی خویش قرار میدادند بنابر این من با تمام وجودم به این انسان باور دارم که به هیچ عنوان برای بدست آوردن ثروت و مال مبارزه نه نموده است بلکه برای دنیای بهتر و زندگی بهتر و این را فراموش نکنیم رهبر ملت کرد عبدالله اوجالان بود که تفکر استقلال طلبانه در میان جوانان ملت کرد گسترش بخشید و توانست ملت کرد در هر چهار بخش کردستان بیدار کند.
 و عبدالله اوجالان به هیچ عنوان هیچ ثروتی از خود که مال شخص خودش باشد ندارد و نداشته است بلکه ثروت رهبر ملت کرد حزب کراگران کردستان و گسترش تفکر آزادیخواهی و و بیداری در بین جوانان ملت کرد میباشد این ثروت عظیم را نثار ملتش نمود و این جای افتخار است برای همه جوانان ملت کرد.
]]]
2 فواد سلطانی رهبر و بنیان گذار کومه له را بعنوان افرادی که همه سرمایه ی خویش را فدای ملتشان نموده اند و خود شخصا هیچ سرمایه ای نداشته اند  ازشون در تاریخ نامبرده میشود  این تحقیق در باره کسانی که با آنها بوده و حتی مخالفشان بوده اند گفتگو کرده ام  این را بدست آورده ام که مصطفی سلطانی کسی بوده حتا هیچ ثروتی از خود نداشته است و با تمام وجودش همه چیز خویش را فدای ملتش کرده بود کسی با تمام وجود رها شده از قید و بندهای کور اجتماعی و با تمام قوا با این در جنگ بود برای دنیای بهتر و زندگی بهتر برای ملتش.
 اما کسانی که بعد از شهید شدن مصطفی سلطانی آمدند و رهبری کومه له را بدست گرفتند  به هدف و راه ایشان خیانت کردند و سیاست کومه له که توسط مصطفی سلطانی پایه ریزی شده بود برهم زدند از مسیر خود منحرف کردند و به بی راهه برده شد این هدف و این سیاست.
و ضربه ای جبران ناپذیری به سیاست و هدفهای که کومه له آن را دنبال میکرد و توسط مصطفی سلطانی پایه ریزی شده بود توسط رهبران جدید زده شد و مسیری که باید کومه له آن را دنبال کند که همان گام برداشتن در منافع ملی ملتش باشد نبود و تشکیلات کومه له به طور کلی از هم پاشیده شد به سبب نبودن یک تفکر درست و صحیح که به اهدافی که از پیش تعین شده بود بکند بلکه بیشتر افرادی که بعد از فواد رهبری کومه له را بدست گرفتند کسانی بودند که در دوراه بودند و خود را به طور کلی از قید و بندهای کور اجتماعی رها نکرده بودند و کرسی و مقام وثروت برای این رهبران جدید مطرح بود تا ادامه راه مصطفی سلطانی.
]]]
من شخصا با جناب آقای مهندس عبدالرحمان حاج اخمدی دیدار نموده ام و از نزدیک ایشان را دیده ام او هم فردی معتدل با اراده با نشاط با تعادل که بر رفتار و عملکرد خویش تعادل کافی دارند و فردیست که میتوان گفت تحت تاثیر آپو قرار گرفته است و از شخصیت والای آپو آموخته است او یک فرد تحصیل کرده با سواد و در عین حال او مهندس میباشد و نزدیک به 40 سال است در آلمان بر سر مبرد و میتوان گفت فردی با تجربه آزادیخواه نرم و اهل دیالوگ آزادیخواه میباشند.
]]
در باره شخصیت ضعیف ودوگانه و ترسوی شهید دکتر عبدالرحمان قاسملو
دکتر عبدالرحمان قاسملو شخصی بود بسیار ماده پرست و ثروت پرست و کم اراده با اراده ای ضعیف خوشباور  و گردن کش و  تسلیم پذیر بود.
افرادی که دارای شخصیت ترسو و ضعیف هستند وقتیکه دیدند چند نفری دوربرشان هستش گردنکش میشوند و از خودبیخود میشوند و دیگر هر کاری بر اساس سلیقه و سبک خویش انجام میدهند.
 همان که در گذشته تعریف نمودم وقتیکه دید که چند نفری دورو برش جمع شده اند و اطاعتش میکنند من ناخودآگاه مطرح میشود کم کم درفکر جایگاه خویش و مستحکم نمودن کرسی و جایگاه مقامی و رهبری میباشد دیگر مهم نیست که چه چیزی در راه باشد مهم تر از این برای فرد وجود ندارد در آن لحظات.
یعنی شخصیت دکتر قاسملو میتوان با شخصیت معمرقذافی مقایسه کرد یعنی یک شخصیت اما با دو تجربه از هم جدا یا رفتار و عملکرد دکتر عبدالرحمان قاسملو  فرقش با معمرقذافی این بود که دکتر قاسملو دارای نطق بود معمرقذافی چنین نیست یک شخصیت یک تفکر اما با دو اختلاف 1 نطق 2 تحصیلات عالی.
نمونه بارز این رفتار بیرون رفتنش از شورای ملی مقاومت به خاطر دریافت نامه از سوی رفسنجانی و دیدارش با نمایندگان وزارت اطلاعات در پاریس و قول و قرارهای که در بین آنها رد و بدل شده بود که آخرش به مرگش خاتمه یافت.
عبدالرحمان قاسملو شخصیتی کم اراده و دارای شهصیتی ضعیف و در عین حال ترسو و تمایتخواه بود.
 و عبدالرحمان قاسملو کسی بی تجربه در زمینه عملی و شناخت بر جامعه کردی بود او کسی بود که در یک خانواده ثروتمند و پولدار  به دنیا آمده بود هرگز فقر نداری و گرسنگی را با خود ندیده بود بنابر این او به هیچ عنوان احساس یک فرد فقرزده را درک نمیکرد و چون خودش شخصا این درد و رنجها را لمس نکرده بود.
اما این را فراموش نکنیم دکتر عبدالرحمان قاسملو کارهای خوبی هم انجام داده است اما تابحال هیچ کار و عملی برای تغیر و روشنکردن ملت کرد انجام نداده است این حزب برای سرکوب دیگرانی که همفکرش نیستند از ابزار مذهب استفاده کرده است یعنی حرکات و عملکرد برادران حزبی به نفع رژیم و اهداف این رژیم بوده است.
دکتر عبدالرحمان قاسملو بیتشربه دنبال این بود که همینه شخصیتی خویش را بر تمامی ملت کرد در شرق کردستان تحمیل کند و همه اطاعتش بکنند کسی والاتر از خود وجود نداشته باشد در میدان  دکتر عبدالرحمان قاسملو حاضر بود با رژیم جمهوری اسلامی دوستی بکندلاکن حاضر نبود با برادران کرد خود که همفکرش نبودند دوستی بکند یعنی  دکتر قاسملو در این فکر بود که اگر با رژیم جمهوری سرکوبگر اسلامی دوستی بکند فرصتی برایش دست میدهد که با کمک نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی افرادی که هفکرش نیستند و خلاف تفکر ایشان رفتار میکنند  و یا احزابی که همفکرش نیستند سرکوب و قلع و قم کند بر این اساس بود که با کومه له اعلام جنگ نمود و سراحتا از آنها خواسته بود که سلاحهایشان را تسلیم حزب بکنند که تنها گروه هی که مورد پسند همه مردم کرد است حزب دموکرات کردستان ایران میباشد و تنها نماینده ملت کرد حزب دموکرات کردستان ایران میباشد دیگر آنهایکه مبارزه میکنند در کردستان باید از حزب اجازه بگیرند و یا خود را تسلیم حزب بکنند و یا بر آنها جنگی برادرکشی تحمیل خواهم کرد که دست به این کار زد دکتر قاسملو که باعث کشته شدن هزاران پیشمرگ آموزش دیده و دوره دیده شد حالا ملت کرد باید این همه درد و رنج فراموش کنند و سنگ دکتر بر سینه بزنند.
دکتر عبدالرحمان قاسملو بیشتر انرژیهایش صرف جایگاه مقام کرسی و بازکردن شرکت در اروپا و بدست آوردن ثروت بود تا آزاد سازی کردستان.
نمونه بارز بی احترامی به رائ ملت کرد بدون اطلاع مردم و ملت کرد رفت دست به مزاکره کردن زد با رژیم هنوز هم هنوز شرط و شروط این مزاکره  منتشر نشده است این مزاکره بیشتر جنبه یک همکاری ناموفق تجاری داشته است و در عین حال گردنکشی رهبری این حزب و عملکرد خودسرانه این فرد.
نمونه آن جنگ 28 روزه سنندج بود که نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی با آسانی از پالوی حزب عبور نمودند و کومه له را هدف قرار دادند وکومه له  به تنهای 17 روز جنگ نمود و از شهر سنندج دفاع نمودند تا اینکه تعدادی از افراد حزبی ناراحت شدند و وارد جنگ شدند یعنی بعد از اینکه رژیم توانسته بود پایگاه خویش را در سنندج مستحکم کند و خیلی از مبارزین را شهید کند بعداز 17 الی 18 روز حزب اعلام جنگ نمود یعنی دیگر برای آزادسازی کردستان دیر شده بود و کار از کار گذشته بود به خاطر سهل انکاری حزب.
نمونه بارز این بی ارادگی و تسلیم پذیری رفت و آمد افراد حزبی میباشد به سفارتخانه های رژیم ایران و رفت و آمد به ایران مخفیانه خیال میکنند که کسی از عملکرد بزدلانه اینها خبری ندارند که اینطوری به کسانی که حق پناهندگی را داشته باشند ضربه میزنند دوستان حزبی  یعنی سفارت ایران قهوه خانه افراد کمیتهای خارج کشوری حزب دموکرات کردستان ایران شده است.
 حتما برادران حزبی توبه نامه و پرسشنامه توبه نامه را پرکرده اند و توبه کرده اند  و قول و قرار همکاری به وزارت اطلاعات داده اند و گر نه به این آسانی نمیتوانند به ایران سفر بکنند زمین و خانه در ایران بخرند.
 چیزهای که شنیده میشود این است در سال گذشته یکی از افراد عضو کمیته خارج کشوری این حزب گفته است اگر هر کسی عضو حزب و عضو کمیته خارج کشوری حزب دموکرات کردستان ایران بشود در ایران زمین و خانه دریافت میکند این حرف جای شک و تردید میباشد.
]]]]
کمی در باره آقای جلال طالبانی و شخصیت دوگانه ایشان آقای جلال طالبانی شخصیتی فرصتطلب میباشد در حالت ضعیف شدن تسلیم را ترجیح میدهند درحالت قوی بودن خیلی چیزها را مطرح میکنند که انسان اینطوری وانمود میکند که این شخصیتی  مبارز همچون چگوارا و ماندلا میباشد اما شخصیت ایشان بیشتر در مصلحت شخصی خویش میبیند و بس وباد پرست و روزپرست است آنچه امروز برای ایشان و جایگاه ایشان مهم و حیاتی است او ازش استقبال میکند یعنی بیتشر چیزی که در مصلحت ایشان  وشخصی ایشان نباشد برای ایشان قابل قبول نیست یعنی مصلحت شخصی خویش از مصلحت ملی مهمتر میداند و شعارهای هم در رابطه با کرد و کردستان میدهد  بیتشر جنبه فریبنده و برای فریب افکار عمومی میباشد و برای مستحکم نمودن جایگاه و پایگاه خویش میباشد.
]]]
 عبدالله مهتدی شخصیتی مشابه با مام جلال طالبانی دارند او هم شخصیتی مصحلت طلب و فرصتطلب میباشند و این را فراموش نکنیم شخصیت مهتدی باید از دو زاویه مورد مطالعه قرار داد او شخصی بسیار خطرناک و ثروت پرست و ماده پرست میباشد برای نمونه در شهر لندند یک ساخمان به مبلغ 35 میلیون دلار خریده است پس این پولها از جیب چه کسی آمده است؟
و جایگاه و مقام و کرسی برای ایشان از همه چیز مهمتر است  عبدالله مهتدی به تازگی دست به یک تاکتیک جدیدی زده است افرادی که خیلی و 100%  وابسته به خویش میداند به اروپا فرستاده است تا آموزشهای هوش شناسی را به بینند و اینها به کردستان بازگشته اند تا تمامی افرادی که در تشکیلات ایشان مورد آزمایش هوشی بشوند و وقتیکه از هوش و ذکاوت آنها اطلاع یافت در یک توطئه خودساخته آنها را به داخل میفرستند و بلافاصله اطلاعات را خبردار میکنند و یک اطلاعیه را صادر میکنند گویا آنها خودسرانه به داخل رفته اند و ربطی به کومه له ندارند و با این حیله بازی آنها را به دام نیروهای رژیم می اندازند به کشتن میدهد این نوعی دشمنی با کردهای باهوش میباشند که گول این فرد را خورده اند و به آن پیوسته اند.
 عبدالله مهتدی کسی است که گفتار با رفتارش آسمان تا زمین فرق و تفاوت دارند در رفتارش معمرقذافی میبینید در گفتارش فردی آزادیخواه و دموکرات اما این بهش میگن لحن فریبنده در گفتارش شخصیتی دیگریست اما در عملکردش و میدانی عملی شخصیتی دیکتاتور که میخواهد رهبری مادام العمر حزب کومه له که توسط مام جلال تاسیس شده است باشد.
و عمر ایلخانیزاده و مهتدی از یک قماشند فرقی با هم ندارند همردو پسرعموی یکدیگرند و خانزاده هستند و بر یک تفکر استوار هستند جنگ و دعوای آنها بخاطر مقام و کرسیست.
]]]
آقای مسعود بارازانی هم کسی است دوست دارند همه اطاعتشان بکنند و استوره بشوند در تاریخ کردستان اگر با ضرب پول شده و یا با زور و ترساندن افرادی که با ایشان همفکرش نیستند.
]]]]]
 دیگر درباره مصطفی هجری و خالد عزیزی باید نظر داده بشود تا ملت رهبران خویش را بشناسند و بدانند اینها کی هستند و چکار میکنند.
عبدالله حسن زاده میتوان گفت سیستمی از نوع ولایت فقیه پیاده نموده است خود رهبر روحی حزبش و خالد عزیزی رئیس جمهورش یعنی احمدینژاد و علی خامنه ای.
]]]
مصطفی هجری هم دست کمی از آنها ندارد او هم میخواهند رهبر مادام العمر حزب باقی بمانند حزب دموکرات کردستان ایران بصورت باند و باندبازی پیشمیرود یعنی باند شاهو حسینی با باند حسن شرفی و باند رهبری که اکثریت در دست دارند مصطفی هجری میباشند  یعنی توسط 4 باند مختلف رهبری میشوند باند حمه نظیف که با شاهو حسنی ائتلاف نموده است این باندهاخود مختار هستند که آیا با جمهوری اسلامی روابط داشته باشند یا خیر همه توسط رژیم ایران از کمک مالی برخوردارند این باندها. نمونه این باند و باند بازی رفت و آمد افراد حزبی به سفارت ایران و حتی رفت و آمد به ایران میباشد.

]]]
اما در باره ملیتهای دیگر ایرانی  من بر این باور هستم بیشتر گروه های آذربایجانی دست پوخته میت سازمان امنیت ترکیه هستند این روشن و واضح است در علکرد آنها.
]]]
در باره گروه های سیاسی ایرانی
من شخصا مسعود رجوی را از نزدیک دیده ام هم مریم رجوی را از نزدیک دیده ام
رهبر سازمان مجاهدین خلق ایران به هیچ عنوان هیچ ثروت و سامانی از خود ندارند و تنها گروه سیاسی ایرانی هستند که رژیم جمهوری سرکوبگر دینی ایران ازشون وحشت دارد و ازشون به شدت میرسد چرا چون سازمان مجاهدین خلق ایران قاطع هستند و قاطعانه با رژیم در نبرد هستند به هیچ عنوان با این رژیم سازش ندارند و سازشناپذیر هستند یعنی بااراده ترین و در عین حال با رژیم سرکوبگر آخوندی قاطعانه مرزبندی دارند.
سازمان مجاهدین خلق ایران دارای اراده ی فولادین و خستگی ناپذیر هستند به همین خاطر است که همیشه مورد آماج تبلیغاتی لورفته و از کار افتاده آخوندها قرار میگیرند و رژیم این همه پول و ثروت برای رویاروی با تفکر و اندیشه ی مجاهدین خرج میکند و به میلیاردها دلار برای از بین بردن آنها به این ور و آن ور شلم کورم خرج میکند از مزدور گرفتن گرفته تا قلم فرسایی نمودن علیه آنها که تنها یک الی دوروز کاربرد ندارد این قلم فرسایی بعدش کشف میشود که سر از هابیلان و یا اتاق وزارت اطلاعات در می آورند قلم فرسایی کنندگان اجیر شده رژیم سرخود را به هر درب و دیواری میزنند دست به هر ریسکی هم میزند تا علیه سازمان مجاهدین خلق دست به تیلیغاتهای خودساخته و آخوندجنونوار بزند.
شخصیت مسعود رجوی با شخصیتهای دیگر و سران دیگر سازمانها ایرانی فرق و تفاوتی اساسی دارد  آنچه من در باره شخصیت ایشان دست به تحقیق زده ام او شخصیتی با توانا و با اراده و با ایمان به کارهای خویش و باورهای خویش میتوان گفت شخصیت مسعودرجوی یک شخصیت استوار و مستحکم با اراده میباشد.
و کسی میباشد دارای هیچ نوع به هیچ عنوان ثروت و سامانی شخصی نیست آنچه سرمایه و ثروت ایشان میباشد سازمان مجاهدین خلق و بر حسب باورهای خویش آزادی و سرنگونی رژیم میباشد.
]]]]
درباره شخصیت کهنه شده سلطنت طلبها.
آنها نقش خویش را بازی نموده اند و هیچ وقت آنهایکه نقش خویش را بازی نموده اند  باز نخواهند گشت بازگشت یک مرده محال است و اگر هم شعارهای رنگاورنگ هم سر بدهند تفکر آنها بازگشت ناپذیر است و تاریخ مصرفش تمام شده است.
آنها با علم نمودن شعارهای مثل مشروطه خواهان و نامهای گوناگون که همگی کشف شده و تاریخ مصرفشان اتمام شده میباشد ادعاهای هم میکنند در تلویزیونهای خود دست به عربته کشیهای هم میزنند بیشتر برای خالی کردن باد شکمشان میباشد.
تفکر و اندیشهای انها با امروزی همخوانی ندارد و کهنه شده است.  من در یک مقاله به این موضوع اشاره نموده ام که تحت عنوان ما کی و چه وقت دست از اطاعت کردن و دست بوسی برمیداریم بر روی سایت روانشناسی اجتماعی قرار دارد آن مقاله.
برای برادران سلطنت طلب  تامین تریاک و موادمخردشان از همه چیز مهمتر است.
روزی ادعای بازگشت رضاخان میکنند روزی اشک برای محمد رضا شاه میریزند و روزی فدای خاتمی و کروبی میشوند و روز دوم پیرو خاتمی میشوند هر روز بر تپلی میکوبند سر ازشون برهم ریخته چرا چون دارای اراده مستحکم و ملی و آزادیخواهی نیستند مثل شاه فکر میکنند و هیچ چیز در دست خود نبود بلکه ارابابانش برایش وقت و راه و روش اجتماعی تعین میکردند نمونه بارز کشتنش در یک بیمارستان در قاهره بود که نکند روزی تمامی اسرارهای بدست آورده افشا بکند.
با تشکر ساموئیل کرماشانی روانشناس بالینی .
16/7/2011