Pages

۱۳۹۰ دی ۱۹, دوشنبه

از نظر تحقیقات روانشناسی افرادی که در چهارچوب یک ایدئولوژی خاصی قایم و مستحکم به آن ایدئولوژی چسپیده اند خیلی این احتمال وجود دارد دچار و مبتلا به بیماری روانی اسکیزوفرنی بشوند



عمل خصمانه و درگیری و کینه توزی نسبت به یکدیگر انسانها علت بیماریست


از نظر تحقیقات روانشناسی افرادی که در چهارچوب یک ایدئولوژی خاصی قایم و مستحکم به آن ایدئولوژی چسپیده اند خیلی این احتمال وجود دارد دچار و مبتلا به بیماری روانی اسکیزوفرنی بشوند




از نظر تحقیقات روانشناسی افرادی که در چهارچوب یک ایدئولوژی خاصی قایم و مستحکم به آن ایدئولوژی چسپیده اند خیلی این احتمال وجود دارد دچار و مبتلا به بیماری روانی اسکیزوفرنی بشوند به این دلیل در دنیای وهم و توهم بر سر میبرند این توهم به دلیل عدم  توانایی در حل بحران فکریشان و بعضی از تخیلهای ناخودآگاه و من ایگو در چنین افرادی ایجاد میشود به حد اعلا میرسند و در این تفکر هستند که دارند جهان بنوعی تغییر میدهند و هر تغییراتی در دنیا دستخوش تفکر اینهای است که درچهارچوب یک ایدئولوژی خاصی برسر میبرندو توهم و اوهامگرایی در اندیشه و تفکر چنین افرادی باعث میشود که نوعی جنگ اعصاب براشون ایجاد بشود که این جنگ اعصاب عبارتند از من ناخودآگاه ایگو و تمامی زندگی خویش را با توهم و اوهام بر سر برند تخیلهای ناخودآگاه مثل اینکه تفکر شخص اگر کمونیست باشد اگر اسلامیست و یا مسیحی و یا هر ایدئولوژی دیگر فرقی نمیکند اما بیشتر این بیماری من در بین دو نوع انسان دیده ام و در رفتار و کردارشان دیده شده است.
مسلمانها و بیشتر در بین افرادی که تازه با مکتب کمونیستی آشنا شده اند و در دوگانگی بر سر میبرند بیشتر این افراد تخیلی هستند برای مثال یک بیمار روانی که خود را کمونیست ضد امپریالیستی میداند روزی خود میگفت او دارد جهان را تغییر میدهد و باید آمریکا و اسرائیل ملیاردها دلار و ثروت را خود با دست خود بیاورند تسلیم خانوده ایشان بکنند این نوعی بیماری همان که در بالا بهش اشاره کردم مثل تخیل های ناخودآگاه امیخته با توهم و اوهامگرایی بر سر میبرند این تخیل ناسالم باعث میشود که چهت گیرهای اعصاب همان که نامش زیگارنایک نام دارد و مادهای که زیگارنایک را هدایت میکنند از بین برود و مسیری که اعصاب و مغز انسان باید آنرا طی کند به بیراهه میرود و از آنچه مسیر سلامتی میباشد عبور کرده و اختلالات عقلی بوجود می آید که فرد ادعاهای غییر طبیعی و غییر منطقی میکند که هیچ نمیتواند صادق باشد.
زیگارنیک خودانتقادیست و مغز را هدایت میکند.
بیشتر افراد کمونیستی به این بیماری تخیلی مبتلا هستند و یا افراد فرد پرست از یک فرد بتی ساختن باز میتواند در این چهارچوب قرار بگیرد که من در بالا در باره اش بحث نمودم.
برای نمونه دست به شعارهای توخالی و سردادن  شعارهای ضد اسرائیلی و آمریکای دست میزنند خیال نمیکند اگر سوسیالشان قطع بشود  از گرسنگی میمیرند  نانی که امروز میخورند زیر سایه سیاست آمریکا میباشد این چنین بیماران توان زیستن در کشورهای مثل چین و کره شمالی ندارند چرا چون افرادی تنبل و ناتوان هستند بیشتر زندگیشان با جرم بر سر برده اند. و باز این جرمها باعث نابسمانی فکری این چنین افراد شده است که همیشه با توهم بر سر میبرند و همه دنیا را بدیهکار خود میدانند این تفکر بیشتر نزد دوستان کمونیستی دیده شده است و افراد مذهبی  متحجر.

و چیزهای که میتواند به سیستم فرماندهی بشر ضربه بزند جنگ اعصاب میباشد یعنی عبور از یک ایدئولوژی به یک ایدئولوژی دیگریست که در مسیر این تغییرات است انسان کند میشود و کندی این مسیر باعث مشابه بودن این دوتا مباشد و فردیکه دارد خود را تغییر میدهد و یا ایدئولوژی خویش را تغییر میدهد میبیند چیزهای مشابه ای در ایدئولوژی قبلی وجود دارند که در اینجا است که فرد دچار توهم و اوهام میشود و مسیر تغییر کیفیتی را به یک تغییر بسوی روانپوییشی و در آن زمان اسن که فرد مبتلا به افکار درهم و برم میشود که تحخیلهای تابحال دربارهش والدین و یا آن جامعه ای در آن زیسته است نادرست بوده و ایدهای مشابه آن با کمی تغییرات وجود دارند و این این مسیر است که فرد راه خویش را گم کرده و مبتلا به بیماری روانی میشود از نوع اختلالات عقلی مثل اسکیزوفرنی و ترس ناخودآگاه در عین حال من ایگو دست به چرت پرتهای میزند که همه اش من و توهم و اوهام ناخودآگاه بر او مسلط میشود. در آینده با واژه انگلیسی این بیماریها به طور دقیق در اختیار هموطنان عزیزم قرار میگیرد در باره بیماریهای توهگرایی.
آرزوی روز خوشی برای همه عزیزان اگر هم اشتباه تیپی روی داده باشد خلاصه با یک لاپتاپ خیلی کوچک دارم مینویسم حتما استباهاتی روی مدهد اما مهم این است که چیزی برای یادگیری در اختیار یاران و دوستان خود قرار بدهیم
با تشکز ساموئیل کرماشانی 8/1.2012
---------------------------




افرادی که در چهارچوب یک ایدئولوژی خاصی قفل میشوند و نه توان روبه جلو دارند و نه رو به عقب در این چهارچوب گیر میکنند و این را در نظر داشته باشید این افراد خشونتکار هستندو بیشتر عمل خشونت آمیز این افراد بر میگردد به باورهای آنها برای نمونه عمل و رفتار انقلابی و خصمانه برادران کمونیست را در نظر بگیرید و یا عمل و رفتار خشن مسلمانان افراطی جهادی و یا مسیحیان و ایدئولوژیهای خشن دیگر را در نظر بگیرید فرق و تفاوت چندانی با هم ندارند و این عقائیدها بر خشونت استوار وپیشمیرود.
مسئله دوم این است که افرادی که در این چهارچوب قرار دارند همیشه دچار جنگ و hعصاب هستند و چون کینه دارند به سبب این همه کینه و بغضی که در درون آنها جمع شده است باعث میشود در برابر هر انتقادی دست به عمل خشونت آمیز بزنند و عدم قبول تفکر متضاد تفکر خویش هستند و در مقابل تفکر متضاد دست به عمل خشن میزنند و د صدد هستند که هر طوری که شده است جلو چنین تفکری را بگیرند و خنثی کنند به هر قمیتی که شده دست به عمل اجرامی و قتل انسان دست میزنند.
برای نمونه افرادی که از عراق آمده اند و یا در عراق بر سر برده اند و چپ هستند منظور ایرانیان و کسانی است که در کمپ التاش زندگی نموده اند بیشتر این افراد در رفتار و کردارشان دیده میشود که دستخوش شعارهای حزب بعث و شعارهای صدام حسین قرار گرفته اند شاید خود ندانند اما عملکرد و رفتار آنها به وضوح نشان میدهد که تحت تاثیر افکار بعث قرار گرفته اند و رفتارهای آنها بر این افراد تاثیر گزار بوده است.
منظر این مقاله راست و درست کردن مقاله قبلی میباشد که چند ساعت پیش منتشر کردم.
گرفتار شدن افراد به چنین میکروب مخربی که در چهارچوب یک ایدئولوژی دگماتیکی قرار گرفتن در اصل خطر بلقوه ای دارد برای جامعه و کل اجتماع را متزلزل میکند و محیط را خطرزا میکند دلیل واضح و روشن است خاورمیانه را نگاه کنید چه بدبختی دارد در آن مناطق روی میدهند.
و وقتیکه افرادی با چنین تفکر مخربی پیش میروند مطمئنا تاثیر و اثار مخربی بر روابط کودکان خویش خواهند داشت نوعی ضد جامعه به بار می آیند کودکانشان نمونه زیاد است در این باره که اگر بخواهیم نمونه ای از این نوع بشرها را مورد بحث قرار بدهیم و رفتارشان را نشان بدهیم.
و این افرادی که در این چهارچوب مخرب قرار میگیرند وقتیکه به یک جامعه آزاد و دموکرات مثل کشورهای اروپایی میرسند دست و پایی خویش را گم میکنند چرا چون بر حسب سلیقه ی آنها وضع پیش نمیرود و هر نامه ی که برای ادارات دولتی در جهت شکایت از دیگران و تهمت زدن و دروغ پردازی دست میزنند و مینویسند هیچ اثری ندارد و نمیکند چرا چون در این کشورها قانون حاکم است و قوانین است حرف اول میزند نه فرد و یا یک افسر و درجه دار خاورمیانه ایرانی یا عراقی یا کشورهای دیگر بی ثبات خاورمیانه ای نیست اینجا کشور قانون است خبری از این چیزهای که آنها فکرش میکنند وجد ندارد.
یکی از این بیمار ی ای که من نزد دوستان در رفتارشان دیده ام شعارهای توخالی ضد اسرائیلی میباشد و یهودی ستیزی که در گفتارشان و رفتارشان میبینم به فکر سخنرانیهای صدام و خمینی می افتم که آنها هم بر اثر بیماری خویش دست به چنین لجنهای میزدند.
برای نمونه این بیماری را باید در رفتار مسئولین رژیم ایران مشاهده کرد که از وحشت از آزاد اندیشی دست به هر کاری میزنند برای ایجاد اختناق و سرکوب آزادی بیان این نوع ایدئولوژی بیمار انسانها را مبتلا به بیماری افکار درهم و برهم میکند.
برای نمونه باید رفتار احزاب سیاسی خودمان را در نظر گرفت که چنین بیماری هم بر روان آنها تاثیر گزار بوده است اگر کسی و یا نویسنده ای از عملکرد گذشته آنها انتقاد کند بجای اینکه در جهت اصلاح خطاهای گذشته و رفتارهای گذشته که باعث شکست آنها شده است گام بردارند یک دنده فرد و یا نویسنده را دشمن خطاب میکنند و اطلاعیه میدهند و در این باره خویش را زیر سئوال بیشتر از قبل میبرند بله همان تفکر در یک ایدئولوژی خاصی قفل شدن در یک چهارچوب میرساند که کسی که رهبر است خدا است نباید به خدای خیالیشان چیزی گفت.
از شخصی بتی میسازند و از یک مرده خیالی گذاف میسازند تا زنده است بهش تهمت میزنند وقتیکه مرد لغب کبوتر آشتی بهش میزنند و با فلسوفان و دانشمندان دنیا مقایسش میکنند که هیچ صحتی ندارد این قضیه یک نوع بت پرستیست متاسفانه.
مسائل دیگری وجود دارد افرادی که در این چهارچوب قرار دارند وقتیکه به یک جامعه دیگری با نوعی از تفکری دیگر خلاف تفکر ایشان باشد دچار جنگ اعصاب میشود و در آن هنگام از راه خویش منحرف میشود و مبتلا به اسکیزوفرنی و پارانوئیدی میشود و چون در درون مغزش درگیری درونی و کشمکش ایدئولوژیکی وجود دارد باعث بدرفتاری و گج خلقی فرد میشود و تاثیر مخربی بر روان کودکان خویش نیز دارد.
و این مشکل از آنجا آغاز میشود که تقدسی که نسبت به تفکر خویش داشته است زیر سئوال رفته و توان هضم این تفکرهای دوراهه برایش مشکل خواهند بود و در نهایت مبتلا به اختلالات عقلی میشود اگر به زود ترین وقت ممکن با یک روانشناس ملاقات نکند کار از کار میگذرد و باعث بی ثباتی محیط و جامعه میشوند چنین افرادی با چنین تفکرهای مخربی.
با تشکر ساموئیل کرماشانی 8/1.2012 شماره تلفن                         0046720303668 begin_of_the_skype_highlighting            0046720303668      end_of_the_skype_highlighting             email samuel.ku35@gmail.com 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر