تعریف و تمجیدهای فریبنده انسانها را به گمراهی میکشاند
گو اینکه هر انسانی نیاز به تعریف و تمجید دارد، ولی اگر این تعریف و تمجیدها از حد متعادل خود بگذرد و بصورت چاپلوسی در آید انسان را به گمراهی میکشاند.
اکثر افراد هنگامی که مورد ستایش قرار میگیرند بررسی نمیکنند که آیا درجه این ستایشها با کاری که انجام دادهاند همخوانی دارد یا نه و با تمام وجود به این ستایشها دل میبندند.
اما اشکال کار در اینجاست که پس از مدتی به این ستایشهای افراطی عادت کرده و تمام مدت دنبال کسانی میافتند که بازار چاپلوسی را اداره میکنند و از آنها طلب محصول مورد نیاز خود را دارند.
آنها در حقیقت با دو دست خود قرار داد بردگی خود را امضا کردهاند. البته این یک قراد داد دو طرفه است که در یک طرف تمجید کننده و در طرف دیگر تمجید شونده قرار دارد.
تعریف و تمجیدهای مبالغه آمیز داد و ستدی است که هر دو طرف باید خواستههای همدیگر را بر آورده نمایند.
وابستگی به این نوع تعریف و تمجید ها چنان در وجود افراد نیازمند نفوذ میکند که حاضرند تمام عقل و منطق خود را به شخص، سازمان، فرقه و هر نهادی که به آن وابسته هستند تقدیم کنند.
اینگونه افراد خیال میکنند که با این کار امنیت آینده خود را بدست آورده و اجازه میدهند که اربابانی که خود ساخته اند در کلیه شئون زندگی آنها دخالت کنند.
اما سوال اساسی در این است که چگونه خیلی از اشخاص، مجذوب این تعریف و تمجیدهای بی مرز و پیکر شده و به آنها معتاد میشوند.
اگر به زمان بچگی بر گردیم، به خاطر میآوریم که پدر و مادرها برای کنترل فرزندان خود از دو وسیله مهم که کار برد اساسی هم داشت استفاده میکردند یکی ستایش و دیگری نکوهش.
زمانی که بچه مطیع بود، مورد ستایش و زمانی که از دستورات سر پیچی میکرد مورد نکوهش قرار میگرفت.
شیوههای گوناگون برای این ستایشها بکار میبردند که به اختصار به آنها اشاره میکنیم.
۱- ستایش مبهم
مثلا بچه کاری را انجام داده و آن را به پدر و یا مادر خود نشان میدهد و آنها نگاهی سریع به کار او انداخته و میگویند «بسیار عالی است، آفرین!». خوب این نوع تحسین بسیار کلی و مبهم است و بچه نمیداند که کجای کار او مورد ستایش قرار گرفته است.
۲- ستایش افراطی
بچه یک نقاشی کشیده و به والدین خود نشان میدهد ،آنها میگویند: «آفرین! ما تا حالا نقاشی به این زیبایی ندیدهایم، تو بهترین هستی». اگرچه این نوع تمجیدهای افراطی میتواند به صورت ظاهر مورد استقبال بچه قرار گیرد، اما در او اضطرابی بوجود آورد که باید تمام کارهای او بهترین باشد چرا که در غیر این صورت او به عقب رفته و برایش یک شکست است.
۳- ستایش دائمی
بچه هر کاری بکند مورد ستایش قرار میگیرد، این جاست که بچه به تحسین و تمجید دائمی معتاد میشود و در بزرگ سالی هم این اعتیاد را به دنبال خود میکشاند و مدام دست گدایی برای شنیدن تعریف و تمجید دراز خواهد کرد.
اگر برای انجام کاری مورد ستایش قرار نگیرد تبدیل به فردی افسرده و غمگین خواهد شد.
این سه نوع ستایش که به آن اشاره شد به طریقی اثرات منفی بر روی بچهها میگذارد که این اثرات جای پای خود را در بزرگ سالی بجای خواهد گذاشت.
اما یک نوع تحسین هم وجود دارد که دقیق و مشخص میباشد و در رابطه مستقیم با کاری است که انجام گرفته است.
فرض کنید فرزند شما اتاق خود را مراتب کرده اگر به او بگویید « آفرین بچه خوب» بجای اینکه در باره کار او قضاوت کنید، در باره شخص او قضاوت کردهاید. یعنی اگر او اتاقش را مراتب نمیکرد بچه بدی بود.
اما اگر او را در مورد کارش مورد تحسین قرار دهید و به طور مثال بگویید: «فرزندم کار بسیار خوبی انجام دادهای چون نتیجه مرتب کردن اتاقت این است که حالا هر چه که میخواهی در اتاقت پیدا کنی زود تر و سریع تر پیدا خواهی کرد.»
هر چه ستایش و تحسین کردن مشخص تر و در رابطه با نتیجه کار انجام گرفته باشد ارزش تحسین برای بچهها بالاتر خواهد بود و به آنها امکان میدهد تا با اتکا به خویش از اعتماد و حرمت نفس والاتری بر خوردار باشند.
آنها خواهند توانست افرادی مستقل و به دور از نگرانی از قضاوت این و آن به زندگی خود ادامه دهند و در بزرگ سالی خود را از قید و بند تعریف و تمجیدهای افراط گرایانه رها سازند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر